جهانی را تصوّر کنید که در آن موتورهای جستوجو، به جای آنکه منتظر بمانند چیزی را از طریق آنها جستوجو کنید، فعالانه پیشنهادهایی را برای شما بفرستند و اکثر این پیشنهادها (از مقالهی علمی گرفته تا اپی برای گوشی هوشمند) به گونهای معجزهآسا برای کاربر مفید باشند و واقعاً نیازهای او را برطرف کنند. متاسفانه موتورهای جستوجوی کنونی، از چنان جهانی فاصلهی زیادی دارند و تا زمانی که کاربر نوشتنِ عبارت جستوجوی مورد نظرش در نوار جستوجو را آغاز نکرده باشد، شروع به فکر کردن نمیکند. همراه جریان باشید.
اما اگر یک موتور جستوجو بتواند پیش از کاربر فکر کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر موتور جستوجو بتواند جنبههای مختلفِ زندگی ما را –از قبیل سابقهی مرور اینترنت، رویدادهای تقویم شخصی، ارتباطهای فردی و غیره- در نظر بگیرد، آنگاه میتواند پیشنهادهایی در اختیارمان بگذارد که منحصر به فرد، متناسب و شخصیشده هستند.
خوشبختانه وضعیت کنونی در حال تغییر است. انقلاب گوشیهای هوشمند، اکنون وارد مرحلهی جدیدی شده است و ابزارهای پوشیدنی و اینترنت اشیا هم در راهند. رفته رفته دستگاههای بیشتری به اینترنت وصل میشوند و این دستگاهها میتوانند دادههای هرچه بیشتری از محیط زندگی ما، و حتی بدن ما، جمعآوری کنند و در اختیار موتورهای جستوجو بگذارند. به نظر میرسد حلقهای که اکنون را به آینده وصل میکند، چیزی نیست جز گوشیهای هوشمند و اپهایی که میتوانند اطلاعاتی از محیط زندگی ما جمعآوری کنند.
مردم با تلفن همراهشان چه میکنند؟
با رشد بازار استفاده از گوشیهای هوشمند و توسعهی هرچه بیشترِ اپهای مخصوص موبایل، شاهد رشد و توسعهی کسبوکارهایی از قبیلِ «بهینهسازی برای اپ استور» و خدمات دیگری در رابطه با بهینهسازی برای موبایل هستیم. امّا کاربران با گوشیهای خود دقیقاً چه کار میکنند؟ آیا بهینهسازیهای مرتبط با موبایل از همان الگوریتمهای بهینهسازی قدیمی (بهینهسازی برای موتورهای جستوجوی معمولی) پیروی میکند، یا اینکه چیز کاملاً جدیدی به وجود آمده است که هنوز به درستی متوجّهش نشدهایم؟
بیایید از اینجا شروع کنیم: به تازگی گزارشی منتشر شده است که نشان میدهد یک کاربر عادی در طول روز، تنها ۱٫۲۵ بار از طریق مرورگر جستوجوی اینترنتی انجام میدهند. به عبارت دیگر، یک کاربر عادی در طول روز، به طور میانگین تنها ۱٫۲۵ بار مرورگر گوشی خود را باز میکند تا از طریق گوگل (یا موتورهای جستوجوی دیگر) واژه یا عبارتی را جستوجو کند. به دلایل این چنینی برخی از کارشناسان بر این باورند که بسیاری از کاربران، اگر نه همه، اکثراً با اپهای گوشیشان کار میکنند. کاربران به شدّت از اپای شبکههای اجتماعی، اپهای ارتباطی و بازی بهره میبرند. در واقع کاربران اهل انجام جستوجو از طریق گوشیهای خود نیستند و حتی در اپاستور یا گوگلپلی هم به دنبال اپهای جدید نمیگردند. کاربران ترجیح میدهند همین اپهایی که دارند، نیازهای مختلفشان را برطرف کنند. و اگر هم اپی الان نیازی را برطرف نمیکند، در نسخههای بعدی این مشکل رفع شود.
درک محیطی
هدف درک محیطی (contextual) این است که اطلاعاتِ موردِ نیاز کاربر را در مناسبترین زمان در اختیارش بگذارد: کارهای سخت را از دوش کاربر بردارید و آنچه را که احتمالاً مورد نیاز اوست، در بهترین زمان به او برسانید.
یک مثال میتواند موضوع را روشن کند: فرض کنید در شهری که زندگی میکنید، مشتری یکی از اپهای تاکسییاب هستید. به این ترتیب که هر نقطهای از شهر که هستید، میتوانید از طریق این اپ، درخواست تاکسی بکنید و چند دقیقهی بعد تاکسی مورد نظر آماده باشد تا شما را به مقصد دلخواه ببرد. اکنون تصوّر کنید به شهر دیگری سفر کردهاید که اپ تاکسییابتان در آنجا کار نمیکند. درست در همین لحظه است که نیاز دارید یک موتور جستوجوی اپ، بهترین اپِ گرفتنِ تاکسی در این شهر را برای شما پیدا کند. این موتور جستوجو، در واقع باید از روی نوع رفتار و موقعیتِ جغرافیاییتان نتیجهی مورد نظر (یا همان اپ مناسب) را پیدا کند. این نوع موتور جستوجوی مبتنی بر درک محیطی، میتواند بسیار فراتر از جستوجوی اپ برود.
افزودن مولفههای محیطی به جستوجو
سالها است که گوگل با استفاده از سابقهی جستوجوها و فعالیتهای کاربران، تلاش میکند نتیجهی جستوجوهای آنها را شخصیسازی کند. این نوع شخصیسازی البته فقط به محصولات و سرویسهای گوگل محدود است.
تصور کنید رژیم غذایی گرفتهاید و برای زیر نظر داشتنِ این رژیم، از یک اپ استفاده میکنید. در این اپ مقدار کالری روزانهتان را مشخص میکنید و در هر وعدهی غذایی، کالری دریافتی را ثبت مینمایید. اکنون فرض کنید در گوگل دنبال دستور پخت غذا میگردید. گوگل با در اختیار داشتن اطلاعات مربوط به رژیم غذایی شما، میتواند دستور پختهایی متناسب با این رژیم غذایی پیشنهاد بدهد. به عبارت دیگر، گوگل با در اختیار داشتنِ عادتهای غذایی شما، میتواند دستور پختها و غذاهایی به شما پیشنهاد بدهد که تناسب بیشتری با عادت غذاییتان داشته باشد.
درک محیطی از موتورهای جستوجوی معمولی فراتر میرود
وقتی شرکتهای بزرگ در مورد درک محیطی حرف میزنند، محدود کردنِ این حرفها به جستوجوی اینترنتی و اپهای موبایلی کار اشتباهی است. برای آنکه چنین سیستمی درست کار کند، باید به جنبههای دیگر زندگی هم وارد شود.
فرض کنید به مسافرتی رفتهاید و امشب ساعت یازده به مقصد شهر خودتان پرواز دارید. برای رسیدن به پرواز، باید ساعت ۷ بعد از ظهر راه بیفتید و گوگل از طریق جیمیل از این برنامه خبر دارد. فرض کنید این پرواز با دو ساعت تاخیر همراه شود. در این صورت گوشی هوشمند شما میتواند، به صورت خودکار، شما را خبردار کند که پروازتان دو ساعت تاخیر دارد. بیایید گام بعدی را تصوّر کنیم. فرض کنید پرواز امشب شما لغو شود. در این صورت ممکن است برای امشب به هتل نیاز داشته باشید. فرض کنید گوشی هوشمند شما بعد از آنکه به اطلاعتان رساند که پرواز لغو شده، بتواند نزدیکترین و مناسبترین هتل را به شما پیشنهاد بدهد. یا اینکه اپی پیشنهاد بدهد که کارش پیدا کردن و رزرو هتل باشد.
چنین امکاناتی بیپایان است. تنها باید به اپهای مختلف دسترسیهای لازم را بدهیم و نرمافزار هوشمندی داشته باشیم که بتواند چنین امکاناتی را در اختیارمان قرار بدهد.
ابزارهای پوشیدنی و تبلیغات متناسب
در حال حاضر ابزارهای پوشیدنی یکی از چالش برانگیزترین و پر سر و صداترین حوزههای تکنولوژی به حساب میآیند. هر روز یک ابزار پوشیدنی جدید معرفی میشود و به سرعت طرح دیگری از آن از راه میرسد. بندهای سلامتی یکی از معمولترین انواع این گونه دستگاهها است. میتوانید یکی از این بندها را دستتان کنید و این دستگاه سرعت دویدن، راه رفتن، وضعیت خواب، مقدار کالری مصرفی و بسیاری چیزهای دیگر را زیر نظر بگیرد و ثبت کند. اینها اطلاعاتی هستند که میتوانند به راحتی تجربهی استفاده از موبایل را تغییر بدهند.
گوشیهای هوشمند، با استفاده از این اطلاعات، میتوانند با موتورهای جستوجو گفتوگو کنند و مثلاً به گوگل بگویند شب گذشته بد خوابیدهاید یا الان اتوبوستان را از دست دادهاید. گوگل با دانستن این موضوع، میتواند به شما پیشنهاد بدهد که در نزدیکی شما کافهای هست که میتوانید با تخفیف در آن قهوه بخورید. یا اینکه مثلاً با در نظر گرفتن مسیر حرکت و رژیم غذایی شما، رستورانی را برای نهار به شما پیشنهاد بدهد که غذاهای آن با رژیم شما متناسب است و در مسیرتا قرار دارد.
بسیاری از مواردی که در این مطلب به آنها اشاره کردیم، هماکنون در دسترس قرار دارند، اگر همین حالا واقعاً پیادهسازی نشده باشند. بعضی از اپها هوشمندتر میشوند و گوگل ناو بیش از پیش به جزئیات محیط اطراف کاربر توجه میکند. اما ترکیب همهی اینها هنوز اتفاق نیفتاده است. اما دیر یا زود کسی این فکر را عملی خواهد کرد و نوعی «موتور تصمیمگیری» برای کاربر نهایی طراحی خواهد نمود.
موتورهای جستوجویی که امروز با آنها سر و کار داریم، در آینده به شکلی قابل توجّه تغییر خواهند کرد. در آینده مسالهی مهم، درک رفتارِ آنلاین و آفلاین کاربر خواهد بود. شاید بهینهسازی در آینده، ارتباط مستقیمی با اینترنت پیدا نکند و به بهینهسازیِ تجربهی کاربر مربوط باشد. بهینهسازیهایی که میتوانند رفتار کاربر را تغییر بدهند و بهینه کنند، چیزی که در نهایت میتواند همه چیز را دگرگون کند.
آینده زیاد هم دور نیست
آیندهی موتورهای جستوجو ارتباطی مستقیم به درک محیطی تکنولوژی دارد، آیندهای که زیاد هم از زندگی امروز ما دور نیست. در حال حاضر سرویسهایی وجود دارند که به شرکتها اجازه میدهد از طریق در نظر گرفتنِ موقعیتِ خاص تک تک کاربران، بازاریابی انجام بدهند. همچنین ابزارهایی مانند Charlie به وجود آمدهاند که به کاربران اجازه میدهد قبل از آنکه یک دوست یا همکارِ اینترنتی را از نزدیک ملاقات کنند، اطلاعاتی را در مورد آن شخص به دست بیاورند. Crystal Knows یکی دیگر از این سرویسها است که با تحلیل دادههای عرصهی عمومی، میتواند به کاربر بگوید که از طریق ایمیل یا در گفتوگوی رو در رو، چگونه با یک فرد خاص ارتباط برقرار کند.
البته گوگل هم وارد این بازی شده است. گوگل چند ماه پیش استارتاپی به نام Timeful را در اختیار گرفت که کار آن برنامهریزی خودکار برای کاربران است. تایمفول در واقع اپی است که اپهای تقویم و فهرست وظایف را با هم ترکیب کرده است و فراتر از کارکردِ هر کدام از این اپها رفته است. این اپ فهرست وظایف کاربر و همچنین فهرست کارهایی را که کاربر دوست دارد انجام بدهد، دریافت میکند و این کارها و وظایف را در تقویم میچیند و در اختیار کاربر میگذارد. گوگل این استارتاپ را خرید و اعلام کرد پیوستنِ تایمفول به خانوادهی گوگل، به کاربران کمک میکند کارهاشان را سادهتر انجام بدهند. توجه به این نکته هم ضروری است که گوگل نمیخواهد تایمفول را به صورت یک اپ مستقل حفظ کند، بلکه قصد دارد کارکردِ آن را در اپهای خود بگنجاند.
اقدام دیگر گوگل، معرفی و اضافه کردن قابلیتی به نام Now on Tap در نسخهی بعدی اندروید است. این سرویس میتواند اپهای فعال در گوشی یا تبلتتان را زیر نظر بگیرد و متناسب با فعالیتی که انجام میدهید، اطلاعاتی را در اختیارتان بگذارد. برای نمونه، فرض کنید مشغول گوش دادن به موسیقی از طریق اسپاتیفای یا یک اپ دیگر هستید. سرویس Now میتواند اطلاعاتی در مورد آن آهنگ یا خوانندهاش در اختیارتان بگذارد. یا فرض کنید با دوستتان در موردِ رستوران رفتن حرف میزنید، گوگل میتواند از طریق سرویس ناو رستوران مناسبی را به شما پیشنهاد بدهد و حتی کمک کند در آن رستوران میزی را رزرو کنید.
آمار و ارقام و نکتههای کوتاه
تقریباً همه میدانیم که موتورهای جستوجو (به ویژه گوگل)، در چند سال گذشته به شدّت پیچیده شدهاند. به طوری که این جستوجوگران اینترنتی، گاهی بهتر از خود شما میدانند که دنبالِ چه چیزی هستید. موتورهای جستوجو آهسته آهسته از جستوجوگرانی که تنها میتوانستند بر اساس کلمات کلیدی مناسب، نتایج مناسب را نمایش بدهند، به موتورهای جستوجوی هوشمند بدل شدهاند.
آیندهی موتورهای جستوجو هنوز روشن نیست، اما بدون شک موتورهای جستوجو در آینده تاثیرهای مهمی روی سبک زندگی ما خواهند گذاشت. فناوریهایی مانند عینک گوگل و اینترنت اشیا، موتورهای جستوجو را به زاویههای مختلفِ زندگی روزمره وارد میکنند و رفتهرفته حضورِ همیشگیِ این جستوجوگرها به امری پیش پا افتاده تبدیل میشود.
- در پنج سال آینده، موتورهای جستوجو بیشتر و بیشتر با شبکههای اجتماعی یکپارچه میشوند تا تجربهی هرچه بهتری از جستوجو کردن در وب را برای کاربر فراهم کنند.
- یکپارچه شدنِ موتورهای جستوجو و شبکههای اجتماعی، میتواند کارکردِ تبلیغاتیِ موتورهای جستوجو را به شدت تغییر بدهد. ترکیبِ قابلیتهای خودکار و هدفمندِ موتورهای جستوجو با کمپینهای برندسازی در شبکههای اجتماعی میتواند یکی از این تغییرات عمده باشد.
- در چهار سال آینده، اینترنت هرچه بیشتر از کامپیوترها و لپتاپهای سنّتی فاصله خواهد گرفت و ارتباط کاربران با اینترنت، از طریق موبایل انجام خواهد شد. این موضوع میتواند دسترسی موتورهای جستوجو به جنبههای مختلف زندگی کاربر را هرچه بیشتر تقویت کند.
- ۵۰ درصد از جستوجوهای موبایلی، هدفی محلّی دارند.
- در بازار موبایل، تبلیغاتدهندگان بسیار مشتاقند کاربرانی را هدف بگیرند که یک قدم تا تصمیمگیری فاصله دارند. کاربرانی که میخواهند تصمیم بگیرند برای شام به کدام رستوران بروند یا اینکه در فروشگاه کدام کالا را انتخاب کنند.
- بنا به گوگل، در میان همهی جستوجوهای موبایل، ۲۹ درصد مربوط به رستوران هستند و ۱۵ درصد مربوط به لوازم الکترونیکی مصرفی.
- تا پایان ۲۰۱۵، تعداد جستوجو از طریق موبایل، از تعداد جستوجو از طریق کامپیوتر پیشی میگیرد.
- تا پنج سال آینده، انتظار میرود خدمات مبتنی بر مکان یا موقعیت جغرافیایی کاربر، نقش بسیار بزرگی در این صنعت بازی کند.
- موتورهای جستوجو قادر خواهند شد تبلیغات را بر اساسِ موقعیت جغرافیاییِ کنونی کاربران نمایش بدهند.
پیش افتادن موتورهای جستوجو از کاربران چه معنایی دارد؟
شاید به این نکته برخورده باشید که موتورهای جستوجو در سالهای آینده، دیگر منتظر نمیمانند کاربران کلمات کلیدی را در نوار جستوجو بنویسند و کلید اینتر را بزنند، بلکه زودتر از خود کاربر نتایج مورد نظرش را در اختیار او میگذارد! باور کردنِ این موضوع در وهلهی اول سخت به نظر میرسد، اما چند مثال عملی میتواند روشنکننده باشد.
فرض کنید قصد مسافرت کردهاید و چند ساعت دیگر پرواز دارید و مجبورید این چند ساعت را در فرودگاه بگذرانید. یک موتور جستوجوی هوشمند میتواند از طریق گوشی هوشمند شما، موقعیت جغرافیاییتان را تشخیص بدهد و از روی رویدادها و برنامههای تقویم گوشیتان، تشخیص میدهد که تا چند ساعت دیگر پرواز دارید. موتور جستوجوی هوشمند ما، با استفاده از این اطلاعات میتواند تشخیص بدهد که اکنون به یک کافه با تخفیف نیاز دارید و مشخصات یک کافه را در فرودگاه برای شما میفرستد. یا اینکه ممکن است پرواز شما لغو شود و موتور جستوجوی هوشمندمان تشخیص بدهد که به یک اپ مناسب برای رزرو هتل نیاز دارید و پیشنهاد بدهد اپ مورد نظر را نصب کنید! در واقع همین الان هم امکان چنین سرویسهایی وجود دارد.
چنین امکانهایی بیشمارند. بیایید یک نمونهی دیگر را بررسی کنیم که در آن موتور جستوجو در نقش یک مشاور ظاهر میشود و برای بهبودِ روابطِ خانوادگیتان پیشنهادهایی ارائه میکند! در حال حاضر فیسبوک میتواند همسر شما را (اگر ازدواج کرده باشید) بشناسد. اگر از گوشی اندرویدی استفاده کنید، گوگل ناو این امکان را دارد که همیشه صدای محیط را دریافت کند. فرض کنید مشغول رانندگی هستید و پخش اتومبیل، آهنگی را پخش میکند که در شب عروسیتان شنیدهاید. اپی مانند SoundHound میتواند این موزیک را تشخیص بدهد و در نهایت موتور جستوجوی ما، با کنار هم گذاشتن این اطلاعات، میتواند به شما پیشنهاد بدهد که امروز یک دستهگل از یک گلفروشیِ سر راه برای همسرتان بخرید.
در یک نمونهی دیگر، موتور جستوجو میتواند شما را از ملال یک روز بارانی خلاص کند. فرض کنید با دوستانتان برنامهریزی کردهاید که امروز بیرون از شهر بروید و تفریح کنید. اما از آنجا که آدم بدشانسی هستید، متاسفانه باد و باران و طوفان به راه افتاده است. موتور جستوجوی هوشمند، با خبر داشتن از وضعیت آب و هوا، میتواند برنامههای تفریحی جایگزین برای محیط داخل خانه پیشنهاد بدهد و شما را از ملال نجات بدهد.
همانطور که میبینید، موتورهای جستوجو در عمل این امکان را دارند که با دانستنِ اطلاعاتی در مورد زندگی و برنامههای روزانهی کاربران، و با کنار هم قرار دادنِ این اطلاعات، نتیجهگیریهایی انجام بدهند و بر اساس این نتیجهگیریها، حدس بزنند که کاربر به چه چیزی نیاز دارد و چه چیزی را جستوجو خواهد کرد. به این ترتیب میتواند پیش از آنکه کاربر دست به کارِ جستوجو شود، پیشاپیش نتیجهی جستوجو را در اختیارش بگذارد.
تهیه شده در جریان